فصل سیزدهم از کتاب اقتصاد خرد به قلم استاد محقق حاج شیخ محمد علی بهبهانی
این فصل در صدد بیان کشش و انواع کشش و عوامل موثّر بر کشش و کاربردهای آن است. کشش در واقع معیار سنجش واکنش عرضهکننده و تقاضاکننده به تغییرات و حوادث مثبت و منفی بازار تولید و بازار رقابتی توزیع است.
خلاصۀ فصل سیزدهم
1. تعریف کشش در اقتصاد: کشش در واقع معیار سنجش واکنش عرضهکننده و تقاضاکننده به تغییرات و حوادث مثبت و منفی بازار تولید و بازار رقابتی توزیع است.
2. کشش قیمتی تقاضا: کشش قیمتی تقاضا، مقدار تغییر تقاضای ما را نسبت به تغییر قیمت اندازهگیری میکند.
3. تقاضای پرکشش و تقاضای کمکشش: وقتی مقدار تقاضا در مقابل تغییرات قیمت، واکنش بسیار زیادی از خود نشان بدهد تقاضای با کشش یا پرکشش گویند؛ یعنی اگر کشش قیمتی تقاضا بیشتر از یک باشد آن را تقاضای پرکشش گویند. اما در تقاضای کمکشش یا بیکشش، مقدار کشش قیمتی تقاضا کمتر از عدد یک میباشد که این را تقاضای کمکشش گویند. اما اگر مقدار کشش قیمتی تقاضا برابری عدد یک باشد مقدار قیمت و تقاضا نسبت به واحد تغییر نموده است و تقاضای دارای کشش واحد میشود.
4. عوامل مؤثر در تعیین کشش قیمتی تقاضا:
الف. کالاهای ضروری و کالاهای تجمّلی: تقاضای کالاهای ضروری بیکشش و تقاضای کالاهای تجمّلی باکشش است.
ب. وجود کالاهای جانشین: هرچه تعداد کالاهای جانشین یک کالا بیشتر باشد، تقاضا برای آن کالا پرکششتر میشود؛ زیرا مصرفکنندگان به راحتی میتوانند سایر کالاها را جانشین کالای فعلی کنند.
ج. حدود بازار: کشش تقاضا در هر بازار به تعریف حدود بازار و مرزهایی که برای آن تعیین میکند بستگی دارد.
د. افق زمانی: تقاضا برای کالاها در افقهای زمانی بلندتر پرکششتر است به طوری که با افزایش قیمت آن کالا، مقدار تقاضای آن کالا طیّ چند ماه اندکی کاهش مییابد.
5. کشش درآمدی تقاضا: کشش درآمدی تقاضا برابر است با درصد تغییر در مقدار تقاضا، تقسیم بر درصد تغییر در درآمد. به عبارت دیگر کشش درآمدی تقاضا برابر است با تغییر در مقدار تقاضا نسبت به تغییر درآمد مصرفکنندگان.
6. کشش متقاطع قیمتی تقاضا: اقتصاددانان از کشش مقاطع قیمتی اندازهگیری تغییر در مقدار تقاضای یک کالا بر اثر تغییر در قیمت کالای دیگر استفاده میکنند.
7. کشش قیمتی عرضه: مقدار تغییر در عرضه را نسبت به تغییر در قیمت اندازهگیری میکند. وقتی مقدار عرضه واکنش زیادی نسبت به تغییرات قیمت نشان میدهد، میگوییم عرضه باکشش است. در مقابل اگر مقدار عرضه حساسیت اندکی نسبت به تغییرات قیمت داشته باشد، میگوییم عرضه بیکشش است.
8. محاسبۀ کشش قیمتی عرضه: اقتصاددانان کشش قیمتی عرضه را به صورت درصد تغییر در مقدار عرضه تقسیم بر درصد تغییر در قیمت کالا تعریف میکنند.
9. عوامل تعیینکنندۀ عرضه:
الف. کشش قیمتی عرضه به انعطافپذیری فروشندگان در تغییر مقدار عرضه به هنگام تغییر قیمت بستگی دارد.
ب. عامل مهم دیگر در کشش قیمتی، عرضۀ زمان است.
برای درک مفهوم کشش[1]، باید به تغییرات پیشآمده در مراحل تولید و عرضه و تقاضا توجه نمود. بازار تولید و بازار عرضۀ محصولات و خدمات که توسّط واحدهای تولیدکننده و فروشنده اداره میشود و بازار تقاضا و خرید که ارکان آن، مشتری، متقاضی و خریدار است، گاه دستخوش تغییرات مثبتی مانند اکتشافات و ابتکارات جدید و فنّاوریهای پیشرفته شده و گاه دچار تغییرات منفی مانند اتّفاقات و حوادث ناخوشایند میشود.
کشش، معیار سنجش واکنش عرضهکننده و تقاضاکننده به تغییرات و حوادث مثبت و منفی بازار تولید و بازار رقابتی توزیع است.
از این رو باید در اینجا به بررسی سه مبحث بپردازیم:
مبحث اول: کشش تقاضا.
مبحث دوم: کشش عرضه.
مبحث سوم: کاربردهای عرضه و تقاضا و کشش.[2]
مبحث اول: کشش تقاضا[3]
در فصل سابق به بررسی عوامل مؤثّر در افزایش تقاضا پرداختیم. در این مبحث به بررسی میزان و مقدار واکنش تقاضا به هر یک از این عوامل خواهیم پرداخت.
برخی عوامل مؤثّر در تقاضا قوی و برخی ضعیف هستند. بنابراین گاه تقاضا نسبت به عوامل مؤثّر در آن، واکنش بسیاری نشان میدهد و گاه واکنش آن نسبت به این عوامل بسیار کم است.
تقاضای با کشش و تقاضای بیکشش
مثلاً اولین عامل مؤثّر در افزایش تقاضا، کاهش قیمت کالا و خدمات بود. اگر تقاضا در مقابل کاهش قیمت کالا و خدمات، واکنش زیادی از خود نشان دهد و مقدار تقاضا بسیار زیادتر شود، تقاضا با کشش و پُرکشش نامیده میشود.
اگر تقاضا به این عامل واکنش کمی نشان دهد و مقدار تغییر چندان زیادی ننماید، تقاضا بیکشش و کمکشش خواهد بود.[4]
عوامل مؤثّر در تعیین کشش تقاضا[5]
مقدار کشش تقاضا به ترجیحات و خواستههای مصرفکننده وابسته است، لذا باید به بررسی عواملی که در ترجیحات و خواستههای مصرفکنندگان مؤثّر است، بپردازیم. منکیو به چهار عامل اشاره نموده است.
عامل اول: تجمّلی بودن یا ضروری بودن کالا
شاید تصوّر کنیم که اکثر مردم به امور ضروری خود مانند سلامت اهمّیّت فراوانی میدهند و در صورت افزایش قیمت، تقاضای کالاهای تجمّلی را کاهش داده یا آنها را از زندگی خود حذف مینمایند. ولی با بررسی پیرامون تأثیر افزایش قیمت حقّ ویزیت دکتر، در مییابیم که بسیاری از مردم به افزایش حقّ ویزیت، واکنش زیادی نشان داده و به صورتی کاملاً محسوس مراجعۀ خود به پزشک را کاهش میدهند و در مقابل بسیاری از مردم خصوصاً بانوان و طبقۀ نسل جوان به امور تجمّلی در لباس و کیف و کفش اهمیت بسزایی میدهند و با افزایش قیمت این کالاها، تغییر چندانی در رفتار ایشان ایجاد نمیگردد.
بنابراین تقاضای آنها نسبت به افزایش قیمت حقّ ویزیت، تقاضای پُرکشش و نسبت به افزایش قیمت کالای تجمّلی، تقاضای کمکشش است.
البته طبقات مختلف مردم، هر یک رفتار خاصّی در مواجهه با این امور دارند و بین نسل بزرگسالان و نسل جوان تفاوت چشمگیری در این امر وجود دارد. غالباً طبقۀ بزرگسال اهمّیّت بیشتری برای مسئلۀ سلامت قائلند.
عامل دوم: وجود کالاهای جانشین
هرچه تعداد کالاهای جانشین بیشتر باشد، افزایش قیمت کالای مطلوب باعث میشود که تقاضای مردم به افزایش قیمت آن کالای مطلوب بیشتر کاهش یافته و تمایل ایشان به کالاهای جانشین بیشتر گردد. بنابراین تقاضای مردم نسبت به کالای مطلوبشان در صورت افزایش قیمت آن و وجود کالاهای جانشین، یک نوع تقاضای پُرکشش خواهد بود.[6]
عامل سوم: حدود بازار
محدود بودن بازار یکی از عوامل پرکشش بودن تقاضاست. حدود بازار نقش مهمّی در میزان کشش تقاضا دارد. بازارها گاهی محدود بوده و مشتریان مخصوصی را به خود اختصاص دادهاند؛ همانند بازار مغازههای فروش آبمیوه و فست فود (غذاهای آمادۀ فوری)، و گاهی وسیع بوده و عموم مردم در آن به خرید میپردازند؛ مانند بازار گندم و نان و برنج.
تقاضای کالایی خاصّ در بازارهای محدود، تقاضایی پرکشش است. مثلاً مردم در صورت افزایش قیمت، به برخی مواد خوراکی مانند آبمیوه واکنش نشان داده و تقاضای خود را به مقدار قابل توجّهی کاهش خواهند داد و از این رو در بازار محدودِ آبمیوه، تقاضای آن پر کشش به شمار میآید.
در نقطۀ مقابل، بازارهای وسیع دارای کشش کمی بوده و افزایش قیمت اجناس آن مانند نان و برنج، تأثیر قابل توجّهی در تقاضا نخواهد داشت.
عامل چهارم: افق زمان
گذشت زمان یکی دیگر از عوامل پرکشش بودن تقاضا است. شاید مردم نتوانند به گران شدن قیمت بنزین به سرعت واکنشی نشان بدهند، ولی در بلندمدّت مردم با استفادۀ کمتر از ماشین، به وسایل نقلیّۀ عمومی رو نموده و تقاضای خود را نسبت به بنزین به گونهای کاملاً محسوس کاهش میدهند.
فرمول محاسبۀ کشش قیمتی تقاضا
اقتصاددانان با محاسبۀ مقدار کشش تقاضا، به تجزیه و تحلیل مسایل اقتصادی پرداخته و با دقّت در مقادیر تقاضای کششی، در برنامهریزیهای اقتصادی خویش، از این ارقام حاصله از محاسبۀ تقاضا بهره خواهند گرفت.
در محاسبۀ کشش قیمتی تقاضا[7]، باید درصد تغییر مقدار تقاضا را تقسیم بر درصد تغییر قیمت کالا نمود. مثلاً قیمت کالایی 20 درصد گرانتر شده و از این رو تقاضای مردم 40 درصد کاهش یافته است. کاهش 30 درصد تقاضای مردم تقسیم بر 20 درصد افزایش قیمت کالا، عدد 5/1 را نتیجه داده و کشش قیمتی تقاضا برابر با عدد 5/1 خواهد بود. از این عدد بر میآید که تغییر مقدار تقاضای مردم یک برابر و نیمِ تغییر در قیمت کالا خواهد بود.
البته در فرمول ریاضی، افزایش قیمت یا تقاضا با علامت مثبت و کاهش آنها با علامت منفی نشان داده میشود، لذا در این مثال افزایش قیمت20 درصد بوده و کاهش تقاضا منهای 30 درصد و کشش قیمتی تقاضا که حاصل تقسیم این دو است منهای 5/1 خواهد بود. البته از جهت سهولت، علامت منفی را معمولاً ذکر ننموده و صرفاً به ذکر عدد اکتفا مینمایند.[8]
معیار کشش واحد و تقاضای پُرکشش و تقاضای کمکشش
معیار تقاضای با کشش واحد: اگر مقدار کشش قیمتی تقاضا برابر عدد یک باشد، مقدار قیمت و تقاضا به نسبت واحد تغییر نموده است و تقاضا دارای کشش واحد است. در این فرض اگر قیمت مثلاً 10 درصد تغییر نموده، تقاضا نیز به مقدار 10 درصد تغییر نموده است. [9]
معیار تقاضای پُرکشش: اگر کشش قیمتی تقاضا بیشتر از یک باشد، آن را تقاضای پُرکشش مینامند.[10]
معیار تقاضای کمکشش: اگر کشش قیمتی تقاضا کمتر از یک باشد، آن را تقاضای کمکشش مینامند.[11]
سایر کششهای تقاضا[12]
کشش درآمدی تقاضا
در مطالب فوق به بررسی میزان تأثیر قیمت کالا در تقاضا، و همچنین به بررسی کیفیت محاسبۀ کشش قیمتی تقاضا پرداختیم.
اینک باید به بررسی میزان تأثیر سایر عوامل مؤثّر در تقاضا بپردازیم. مثلاً در فصل چهارم در ضمن بحث پیرامون عوامل مؤثّر در تقاضا، پس از بیان عامل اول که افزایش قیمت کالا بود، به عامل دوم که درآمد خریداران بود اشاره نمودیم.
محاسبۀ کشش درآمدی تقاضا به اقتصاددانان کمک مینماید تا با محاسبۀ مقدار کشش درآمدی تقاضا، بتوانند میزان و مقدار تأثیر افزایش درآمد مردم را در تقاضای کالاها بسنجند و با تعیین مقدار تقاضا در بازارهای کالا و خدمات، به تجزیه و تحلیل آن پرداخته و در برنامهریزیهای اقتصادی خود، راهبرد و شیوهای مناسب با کاهش یا افزایش مقدار تقاضا اتّخاذ بنمایند.[13]
فرمول محاسبۀ کشش درآمدی تقاضا
برای محاسبۀ کشش درآمدی تقاضا، باید درصد تغییر در مقدار تقاضا در اثر تغییر درآمد را بر درصد تغییر درآمد تقسیم نمود.
برای بررسی این امر باید انواع کالاهای نرمال و عادی و کالاهای پَست را جداگانه مورد دقّت قرار داد.
کالاهای نرمال و عادی[14]: در کالاهای عادی و نرمال، به ویژه کالاهای دارای برند برتر؛ مانند اجناس ژاپنی و …، افزایش درآمد موجب افزایش تقاضا میگردد؛ لذا اگر مثلاً درآمد 20 درصد افزایش پیدا نمود و تقاضا نیز مثلاً 30 درصد افزایش پیدا نمود، کشش درآمدی تقاضا معادل عدد یک و نیم خواهد بود و اقتصاددانان این مقدار را تقاضای پُرکشش میدانند. ولی اگر تقاضا فقط 10 درصد افزایش پیدا نماید، کشش درآمدی تقاضا معادل عدد نیم بوده و تقاضا کمکشش نامیده خواهد شد، و اگر تقاضا نیز به همان مقدار 20 درصد افزایش یابد، تقاضا با کشش واحد خواهد بود.
لازم به ذکر است که افزایش در هر دو عدد مذکور، با علامت مثبت توأم است و در فرمول، ارتباط بین تقاضا و افزایش درآمد مثبت میباشد.
کالاهای پَست: در کالاهای پست که شامل کالاهای بدون برند و یا فاقد اعتبار و یا کالاهای ویژۀ طبقۀ کمدرآمد است، افزایش درآمد موجب کاهش استفاده از این کالاها میگردد.
البته افزایش درآمد با تقاضا رابطۀ منفی و متعاکس دارد و لذا افزایش درآمد با علامت مثبت و کاهش تقاضا علامت منفی خواهد داشت و از این رو کشش درآمدی تقاضا با علامت منفی توأم است و در فرمول مذکور ارتباط بین تقاضا و افزایش درآمد منفی میباشد.[15]
مبحث دوم: کشش عرضه[16]
پیش از این گفتیم که عوامل مختلفی در افزایش عرضه مؤثّر است، مانند افزایش قیمت کالا و کاهش قیمت نهادههای تولید و همچنین پیشرفت فنّاوری و تکنولوژی. در اینجا باید بررسی نماییم که با تحقّق هر یک از این عوامل، تولیدکنندگان تا چه حدّ واکنش نشان داده و عرضۀ خود را از جهت کمّی و مقدار افزایش خواهند داد.
کشش قیمتی عرضه
کشش قیمتی عرضه، مقدار تغییر در عرضه را نسبت به تغییر در قیمت اندازهگیری مینماید.[17]
اگر تولیدکننده نسبت به افزایش قیمت، واکنش زیادی نشان داده و عرضه را به مقدار قابل توجهی افزایش دهد، عرضه پُرکشش خواهد بود.
اگر تولیدکننده در برابر افزایش قیمت، واکنش چندانی نشان نداده و سطح تولید را چندان افزایش قابل توجّهی ندهد، عرضه کمکشش خواهد بود.
فرمول محاسبۀ کشش عرضه
اقتصاددانان برای محاسبۀ کشش عرضه، درصد تغییر در مقدار عرضه را بر درصد تغییر در قیمت عرضه تقسیم مینمایند.[18]
مبحث سوم: کاربردهای عرضه و تقاضا و کشش
در این مبحث به تحقیق دربارۀ سه سؤال مهم پیرامون نقش عرضه و تقاضا و آثار و تبعات افزایش یا کاهش هر یک از این دو پرداختهاند:
کاربرد اول: اخبار خوب کشاورزی، اخبار بد برای کشاورزان
کشف دانههای جدید گیاهی و پیشرفت فنّاوری تولید و مسایل ژنتیکی، باعث کاهش هزینۀ تولید محصولات کشاورزی مانند گندم گردیده و بازده کاشت گندم را بالا برده و موجب افزایش کمّی کالا شده و آن را به مقدار بسیار زیادی افزایش داده و دو اثر مهمّ را به وجود آورده است:
اثر اول: افزایش تولید
افزایش تولید توسط برخی کشاورزان، چراکه حجم برداشت محصولاتی همچون گندم بسیار بیشتر میگردد و در نتیجه حجم عرضۀ محصولات نیز به مقدار بسیار زیادی افزایش پیدا مینماید.
این افزایش تولید، گرچه موجب افزایش تقاضا و خرید گندم میگردد، ولی این افزایش تقاضا ناچیز است، چراکه گندم از کالاهای کمکشش است و مردم به اندازۀ نیازشان آن را خریداری مینمایند.
بنابراین افزایش میزان برداشت محصول در برخی محصولات کشاورزی مثلاً 5 برابر شده، در حالی که هیچوقت تقاضا به این مقدار افزایش پیدا نخواهد کرد، بلکه در نهایت تقاضا 20 درصد تا 30 درصد افزایش پیدا میکند. نتیجۀ این امر در دراز مدّت آن است که مقداری از زمینهایی که به کشت گندم اختصاص یافته بود باید رها شده و برخی کشاورزان این شغل را ترک نمایند.
اثر دوم: کاهش قیمت محصولات کشاورزی
اثر دوّم این کشفیّات جدید، کاهش قیمت محصولات کشاورزی مانند گندم، مثلاً از 4 دلار به 3 دلار است، که این امر معلول کاهش چشمگیر هزینۀ تولید است. نتیجۀ این امر نیز آن است که برخی از کشاورزان دیگر رغبتی به تولید محصولات کشاورزی نداشته و از این شغل بیرون بیایند. درآمد حاصله از کشاورزی نیز به مقدار 30 درصد کاهش پیدا مینماید.[19]
نمونهای از این دو اثر
در آمریکا در سال 1950، تعداد کشاورزان به مقدار 10 میلیون نفر، معادل 17 درصد از کلّ شاغلان بود. این رقم در سال 1998 به مقدار 3 میلیون نفر معادل 2 درصد از تعداد شاغلین رسید، ولی در عین حال مقدار تولید در سال 1998 دو برابر مقدار محصول در سال 1995 شده بود.
نتیجۀ تحقیق
نتیجه آن است که تکنولوژی و فنّاوری جدید، موجب افزایش عرضه و در نتیجه کاهش قیمت شده و درآمد کشاورزان کاهش یافته و یا مجبور به تغییر شغل گردیدند.
کاربرد دوم: اوپک و افزایش عرضۀ نفت
بسیاری از بحرانهای بزرگ اقتصاد جهانی در سدۀ اخیر، معلول بازار بینالمللی نفت است.
اوپک یک کارتل بینالمللی است که در سال 1960 میلادی برابر با سال 1339 هجری شمسی تأسیس شد و ابتدا مرکز آن در ژنو قرار داشت و در 1344 به وین پایتخت اتریش انتقال یافت. در سال 1960 میلادی، به پیشنهاد ونزوئلا و دعوت دولت عراق، کشورهای ایران و عربستان و کویت و ونزوئلا در بغداد حضور به هم رسانده و جهت هماهنگی و یکسانسازی سیاستهای نفتی و تنظیم مقدار صادرات نفت و رعایت منافع کشورهای صادرکننده و مصرفکننده، سازمانی تشکیل دادند و اعضای اولیّۀ اوپک، 5 کشور مذکور بودند و سال بعد در 1961، قطر و در 1962، لیبی نیز به اوپک پیوستند و هماکنون اوپک 12 عضو دارد که هر کدام سالانه با پرداخت 5 میلیون دلار حقّ عضویّت به عنوان کشورهای صادر کنندۀ نفت، رسماً در این سازمان فعالیت مینمایند.
در این میان برخی کشورهای دیگر مانند آمریکا و روسیه نیز که دارای منابع نفتی هستند، خارج از اوپک میباشند ولی از آنجا که آنها به عنوان قطبهای صنعتی جهان به نفت نیاز دارند، همواره با سیاستهای نفتی اوپک مخالفت مینمایند تا بتوانند نفت کشورهای عضو را با قیمت ارزان به دست آورند.
در دهۀ 70، کشورهای صادرکننده تصمیم گرفتند که قیمت نفت را افزایش دهند، لذا عرضۀ نفت را کاهش دادند. در سال 1973 و 1974، قیمت نفت حدود 50 درصد افزایش یافت. در سال 1979، قیمت نفت 14 درصد و در سال 1980، قیمت آن 34 درصد و در سال 1981 نیز 34 درصد افزایش یافت. ولی در سال 1982 تا 1985 در اثر اختلاف بین اعضاء، سالانه 10 درصد و در سال 1986، به ناگاه قیمت نفت 45 درصد کاهش پیدا کرده و در سال 1990 با اعمال سیاستهای ایجاد اختلاف در میان اعضای اوپک، قیمت آن به همان قیمت دهۀ 70 میلادی بازگشت.
تغییرات قیمت نفت، همه به عرضه و تقاضای نفت باز میگشت. تقاضای نفت در کوتاهمدّت، کمکشش و در بلندمدّت پرکشش بود. ابتدا کاهش عرضۀ نفت چندان تأثیری ندارد، ولی در بلندمدّت تأثیر آن ظاهر میگردد.
البته برخی از کشورهای اوپک مانند عربستان و برخی کشورهای صادرکنندۀ خارج از اوپک به عنوان سایر متغیّرها، در فرمول محاسبۀ تقاضا نقش مهمّی ایفا نموده و هنگام کاهش صدور نفت توسّط اوپک، با افزایش صدور نفت خام، سیاستهای نفتی اوپک را با چالش مواجه مینمایند.[20]
کاربرد سوم: اثر تحریم مواد مخدّر (افزایش قیمت آن و افزایش جرم)
یکی از مشکلات بزرگ در جوامع جهانی، گسترش بیرویۀ مواد مخدّر است. برخی کشورها برای مقابله با واردات یا تولید این مواد، سالانه میلیارها دلار هزینه مینمایند.
مضافاً بر اینکه ابتلای به این مواد، اقشاری از جوانان و بزرگسالان را که سرمایههای یک مملکت هستند از بین برده و نیز با گسترش دامنۀ جنایات، هزینههای بسیار بزرگی را بر عهدۀ دولت و مردم میگذارد.
یکی از نکات قابل توجّه آن است که تشکیل سازمانها و نهادهای مبارزه با مواد مخدّر، دو اثر متعاکس به وجود خواهند آورد:
اثر اول آن است که با تشکیل این سازمانها، عرضۀ مواد کاهش یافته و قیمت آن افزایش خواهد یافت.
اثر دوم آن است که عدّۀ کمی از معتادان در اثر افزایش قیمت یا در اثر کمبود عرضه و یا در اثر برنامههای فرهنگی این سازمانها، به ترک اعتیاد روی آورده و از این رو تقاضا به مقدار کمی کاهش خواهد یافت. [21]
اثر منع مواد مخدّر: افزایش جرم در کوتاهمدّت و کاهش آن در بلندمدّت
نکتۀ قابل توجّه آن که افزایش قیمت مواد مخدّر، منجر به نیاز بیشتر معتادان به تأمین مالی مصارف خود خواهد شد و در نتیجه بسیاری از معتادان که توان جسمی کاری خود را از دست دادهاند، برای تأمین مواد مذکور و تهیّۀ ما یحتاج معیشتی خود، روی به سرقت و جنایت آورده و امنیّت و سلامت جامعه را به مخاطره خواهد انداخت و هزینههای دیگری را نیز بر عهدۀ جامعه خواهد گذاشت.
قانون منع و تحریم مواد مخدّر، گرچه در کوتاهمدّت چنین آثار زیانباری را به جای خواهد گذاشت، ولی در بلندمدّت، جوانان به علّت گرانی قیمت این مواد، از مصرف مواد اجتناب خواهند نمود.
یکی از راهکارهای ارائه شده برای مقابله با این بحرانهای اجتماعی، پیشنهاد تشکیل پرونده برای معتادان به جهت شناسایی ایشان و تأمین حداقلی مایحتاج آنها و تلاش در جهت ترک اعتیاد آنها است.
نتیجۀ این بحث آن است که قوانین مذکور در کوتاهمدّت موجب افزایش جرم و جنایت و در بلندمدّت موجب کاهش جرم و جنایت خواهد شد. [22]
[1]. تعریف کشش (= elasticite): کشش راهی برای کمی کردن این مسئله است که مقادیر عرضه و تقاضا شده به چه میزان نسبت به تغییرات قیمت حساس هستند. (پل ساموئلسن و نورد هاوس، اصول علم اقتصاد، مترجم: مرتضی محمدخان، ج1، ص125).
[2]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص105.
[3]. تعریف کشش تقاضا (= Demand elasticity):
1) کشش تقاضا یعنی تغییر مقدار تقاضای یک کالا -بر حسب درصد- در اثر تغییر معیّنی -بر حسب درصد- در قیمت آن است. (دومینیک سالواتوره، یوجین .آ.دیولیو، اصول علم اقتصاد، ترجمه محمد ضیائی بیگدلی و نوروزعلی مهدی پور، ص412).
2) اثر تغییر قیمت بستگی به حالت نسبی مقدار تقاضا به قیمت در طول یک منحنی تقاضا دارد. وسیلۀ سنجش این حساسیّت نسبی بر روی منحنی تقاضای مشخّصی، کشش تقاضا نامیده میشود. (چ. موریس و اون. فیلیپس، تحلیل اقتصادی نظریّه و کاربرد، ترجمه اکبر کمیجانی، ج1، ص22).
3) تعربف دیگر کشش تقاضا: کشش تقاضا حساسیت تقاضا را نسبت به تغییر قیمت مورد بحث قرار میدهد. پس حساسیت تقاضا نسبت به تغییر قیمتِ اصل، کشش تقاضا است. (فریدون تفضلی، تاریخ عقاید اقتصادی، ص320).
[4]. تعریف تقاضای با کشش و تقاضای بیکشش از نگاه اقتصاددانان:
1) درصد تغییر در مقدار خریداری شده از یک کالا در یک دورۀ زمانی خاص، نسبت به درصد تغییر در قیمت کالا، اگر بزرگتر از یک باشد تقاضای با کشش (پرکشش) است و اگر کوچکتر از یک باشد تقاضای بیکشش (کمکشش) است و اگر مساوی با یک باشد، تقاضا دارای کشش واحد است. (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه حمیدرضا ارباب، ص 63).
2) اگر ضریب کشش قیمت بزرگتر از واحد باشد تقاضا برای کالا پرکشش است. اگر ضریب کششِ قیمت کوچکتر از واحد باشد تقاضای بیکشش است و اگر ضریب کشش دقیقاً یک است، گفته میشود تقاضا دارای کشش قیمت واحد است. (چارلز فرگوسن و جان گولد، نظریّه اقتصاد خرد، ترجمه محمود روزبهان، ج1، ص105).
3) اگر درآمد به هنگام افزایش قیمت پائین و به هنگام کاهش قیمت بالا رود، تقاضا با کشش میباشد. اگر درآمد به هنگام افزایش قیمت بالا و به هنگام کاهش قیمت پائین رود، آن تقاضای بیکشش است. (چ.موریس و اون فیلیپس، تحلیل اقتصادی نظریّه و کاربرد، ترجمه اکبر کمیجانی، ج1، ص23).
4) در صورتیکه منحنی تقاضا برای کالای مورد نظر معلوم باشد، اگر مقدار مورد تقاضا حساسیّت زیادی در برابر تغییر قیمت کالا نشان دهد، کاهش در قیمت کالا ممکن است موجب افزایش میزان کلّ پول خرج شده یا مخارج کلّ برای آن کالا شود. در این وضعیت، تقاضا با کشش است. بر عکس اگر مقدار مورد تقاضا از کالای مورد نظر در صورت ثابت بودن منحنی تقاضا برای آن کالا، حساسیّت کمی در برابر تغییر قیمت کالا نشان دهد، کاهش در قیمت کالا ممکن است موجب کاهش مخارج کلّ بر آن کالا شود، در این صورت تقاضا برای کالا بیکشش است. (فریدون تفضّلی، تاریخ عقاید اقتصادی، ص320-321 ).
[5]. عوامل مؤثّر در کشش تقاضا از نگاه اقتصاددانان به قرار ذیل است:
1) دومینیک سالواتوره عوامل مؤثر در کشش قیمتی تقاضا را پنج عامل میداند: «الف) تعداد کالاهای جانشین یک کالا. ب) موارد استفاده از یک کالا. ج) مخارج صرف شده روی کالا. د) دورۀ زمانی تعدیل. ی) سطح قیمت کالا. (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه حمیدرضا ارباب، ص72).
2) چارلز موریس و اون فیلیپس عوامل موثّر را سه تا میدانند: «الف) در دسترس بودن جانشینهای خوب. ب) دوره زمان تعدیل. ج) قابلیت جانشینی کالاها». (چارلز موریس و اون فیلیپس، تحلیل اقتصادی نظریّه و کاربرد، ترجمه اکبر کمیجانی، ج1، ص33).
3) چارلز فرگوسن و جان گولد عوامل مؤثّر را دو تا میدانند: «الف) دسترسی به کالاهای جانشین ب) تعداد موارد آن کالا». (چارلز فرگوسن و جان گولد، نظریّه اقتصاد خرد، ترجمه محمود روزبهان، ج1، ص 108).
[6]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص106.
[7]. اقوال در تعریف کشش قیمتی تقاضا (= Price elasticity of demand) :
1) کشش قیمتی تقاضا: کشش قیمتی تقاضا اندازه میگیرد که چقدر مقدار تقاضا شدۀ یک کالا با تغییر قیمت آن تغییر مییابد. به عبارت دیگر: کشش قیمتی تقاضا درصد تغییر در مقدار تقاضا شده تقسیم بر درصد تغییر قیمت میباشد. (پل ساموئلسن، نوردهاوس؛ اصول علم اقتصاد، ترجمه مرتضی محمدخان، ج1، ص125).
2) دومینیک سالواتوره مینویسد: «کشش قیمتی تقاضا، درصد تغییر در مقدار تقاضای یک کالا را نسبت به درصد تغییر در قیمت کالا اندازهگیری میکند». (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه حمیدرضا ارباب، ص53).
3) چارلز فرگوسن و جان گولد مینویسند: «کشش قیمتی تقاضا، یعنی کشش تقاضا، حساسیّت نسبی مقدار مورد تقاضا به تغییر در قیمت کالاست. به بیان دیگر: کشش قیمتی، تغییر نسبی در مقدار مورد تقاضا، تقسیم بر تغییر نسبی در قیمت است.» (چارلز فرگوسن و جان گولد، نظریّه اقتصاد خرد، ترجمه محمود روزبهان، ج1، ص103).
[8]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص107.
[9]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص108.
[10]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص112.
[11]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص113.
[12]. اقوال در سایر کششهای قیمتی تقاضا:
1) دومینیک سالواتوره سایر کششهای قیمتی تقاضا را چهار تا میداند: الف. کشش کمانی و کشش نقطهای، ب. کشش نقطهای تقاضا و هزینههای کل، ج. کشش درآمدی تقاضا، د. کشش متقاطع تقاضا. (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه حمیدرضا ارباب، ص55-59).
2) چارلز فرگوسن و جان گولد، سایر کششهای قیمتی تقاضا را 3 تا میدانند: الف. کشش نقطهای، ب. کشش متقاطع تقاضا، ج. کشش درآمدی تقاضا. (چارلز فرگوسن و جان گولد، نظریّه اقتصاد خرد، ترجمه محمود روزبهان، ج1، ص102-110 ).
[13]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص115.
[14]. تعریف کشش درآمدی تقاضا (= Income elasticity of demand) و تعریف کالاها بر اساس آن از نگاه اقتصاددانان:
1) کشش درآمدی تقاضا: درصد تغییر در مقدار خریداری شده از یک کالا در یک دوره زمانی خاص نسبت به درصد تغییر در درآمد مصرفکننده را اندازهگیری میکند. حال ضریب کشش درآمدی تقاضا اگر منفی باشد، کالا یک کالای پَست است. اگر ضریب کشش درآمدی تقاضا مثبت باشد، کالا یک کالای عادی است. اگر ضریب کشش درآمدی تقاضا بزرگتر از یک باشد، کالای عادی یا کالای لوکس است. اگر ضریب کشش درآمدی تقاضا کوچکتر از یک باشد، کالای عادی یا کالای ضروری خواهد بود. (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه حمیدرضا ارباب، ص58 و 63).
2) کشش درآمدی تقاضا: حساسیت نسبی مقدار تقاضا به تغییر در درآمد است. به بیان دیگر: تغییر نسبی در مقدار تقاضا تقسیم بر تغییر در درآمد اسمی است. حال اگر کشش درآمدی تقاضا کالا خیلی کم باشد (مطمئناً کمتر از 1) مقدار تقاضا نسبت به تغییرات درآمد خیلی حسّاس نیست و مقدار مصرف، صرف نظر از سطح درآمد تقریباً ثابت میماند و این مطلب بیانکنندۀ آن است که کالای مورد نظر، کالایی است ضروری. از طرف دیگر کشش درآمدی تقاضای بزرگتر از یک نشان میدهد که کالای مورد نظر کالایی لوکس است. (چارلز فرگوسن و جان گولد، نظریّه اقتصاد خرد، ترجمه محمود روزبهان، ج1، ص111).
[15]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص116-117.
[16]. تعریف کشش عرضه (Supply elasticity =) از نگاه اقتصاددانان:
1) کشش عرضه: یعنی درصد تغییر مقدار عرضۀ یک کالا در اثر درصد معیّنی از تغییر در قیمت آن را اندازه میگیرد. (دومینیک سالواتوره ،یوجین .آ.دیولیو، اصول علم اقتصاد، ترجمه محمد ضیائی بیگدلی و نوروزعلی مهدیپور، ص414).
2)کشش عرضه: واکنش نسبی مقدار عرضه به تغییرات در قیمت در طول یک جدول عرضه مشخص را اندازهگیری میکند. (چارلز موریس و اون فیلیپس، تحلیل اقتصادی نظریّه و کاربرد، ترجمه اکبر کمیجانی، ج1، ص41).
[17]. تعریف کشش قیمتی عرضه (Price elasticity of supply =) و عوامل مؤثّر در کشش قیمتی عرضه:
1) کشش قیمتی عرضه: کشش قیمتی عرضه، قابلیت واکنش تعداد عرضه شده یک کالا نسبت به قیمت بازاری است. به عبارت دیگر: کشش قیمتی عرضه، درصد تغییر در مقدار عرضه شده تقسیم بر درصد تغییر در قیمت میباشد. (پل ساموئلسن، نوردهاوس، اصول علم اقتصاد، ترجمه مرتضی محمدخان، ج1، ص 139).
2) کشش قیمتی عرضه: درصد تغییر در مقدار عرضۀ یک کالا در یک دورۀ زمانی خاص نسبت به درصد تغییر در قیمت کالا است. اما دومینیک سالواتوره سخنی از عوامل مؤثّر در کشش قیمتی عرضه نگفته است. (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه حمیدرضا ارباب، ص 61-63).
3) کشش قیمتی عرضه: معرّف تغییر در مقدار عرضۀ تقسیم بر معرف تغییر در قیمت به ما میدهد قیمت مقدار عرضه را، که این همان کشش قیمتی عرضه است. اگر درصد تغییر در مقدار عرضه بیشتر از درصد تغییر در قیمت باشد، منحنی عرضه با کشش بوده یعنی بزرگتر از یک است و اگر درصد تغییرات قیمت و مقدار عرضه برابر باشند، منحنی عرضه کشش واحد دارد یعنی مساوی با یک است. و اگر درصد تغییر در قیمت بزرگتر از درصد تغییر در مقدار عرضه باشد، منحنی عرضه بیکشش بوده یعنی کوچکتر از یک میباشد. اما عوامل مؤثّر در کشش عرضه: 1. با افزایش قیمت کالا، با چه سهولتی منابع به طرف تولید کالای مورد نظر سوق مییابد. 2. طول دورۀ تعدیل، هم در مورد کالاها و خدمات و هم تعداد واردشدگان به شغلی یک عنصر اساسی در کشش عرضه است. (چارلز موریس و اون فیلیپس، تحلیل اقتصادی نظریّه و کاربرد، ترجمه اکبر کمیجانی، ج1، ص45).
[18]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص117-118.
[19]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص121-123.
[20]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص124.
[21]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص126.
[22]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص127.
2 پاسخ
مفهوم کشش در اقتصاد چیست؟
سلام باعث خوشحالی هست که به سؤال شما جواب بدیم
در اقتصاد، مفهوم کشش به افزایش میزان حجم تقاضا برای یک کالا یا خدمت مرتبط با قیمت آن میگویند. کشش برای یک کالا به عنوان مثال، اشاره به نیروی جذبی است که باعث شده تعداد بیشتری از مشتریان به دنبال خرید آن کالا باشند، حتی در صورت افزایش قیمت آن.
برای تعیین میزان کشش برای یک کالا یا خدمت، به عوامل مختلفی نظیر تبلیغات، دسترسی به بازار، مزایای فرعی، کیفیت و ویژگیهای مختلف محصول، تاثیر قیمت رقبا و … توجه میشود.
با بالا رفتن میزان کشش برای یک محصول، بازار فروش برای آن محصول افزایش مییابد و شرکتهای تولید کننده بیشترین سود را حاصل میکنند. به عبارت دیگر، افزایش کشش در بازار به شرکتها کمک میکند تا به نحوی باشد که این شرکتها قادرند تعیین قیمت منطقی برای محصولات خود داشته باشند.
برای مطالعه انواع بازار به لینک زیر مراجعه کنید
https://p-alzahra.com/supply-demand/