فصل بیست و چهارم از کتاب اقتصاد خرد به قلم استاد محقق حاج شیخ محمد علی بهبهانی
این فصل در صدد بیان مشخّصات بازار رقابت انحصاری و همچنین بیان نظر اقتصاددانان در مورد تبلیغات در اقتصاد است.
خلاصۀ فصل بیست و پنجم
الف. مباحث کلی در مورد بازار رقابت انحصاری:
1. تعریف بازار رقابت انحصاری: چون در این بازار هم رقابت مشاهده میشود و هم انحصار، به این بازار رقابت انحصاری گفته میشود. در این بازار، بنگاههای بسیاری وجود دارد که کالاها یا خدمات متفاوتی را ارائه میکنند.
2. خصوصیّات بازار رقابت انحصاری:
الف. فروشندگان بسیار: در این بازار، بنگاههای بسیار زیادی وجود دارند که در مقابل یک گروه از خریداران با هم رقابت میکنند.
ب. محصول متمایز: هر بنگاه کالایی تولید میکند که حداقل اختلاف اندکی با کالای تولیدی سایر بنگاهها دارد. بنابراین بنگاه تولیدی در بازار رقابت انحصاری، قیمتگذار است، نه قیمتپذیر.
ج. آزادی ورود به بازار: در این بازار، بنگاههای مختلف میتوانند آزادانه وارد بازار شده یا از بازار خارج شوند.
3. بررسی بازار رقابت انحصاری در کوتاهمدت و بلندمدت: بنگاههای بازار رقابت انحصاری در کوتاهمدت شبیه بازار انحصاری، سود خود را در سطحی از تولید که درآمد نهایی و هزینۀ نهایی برابرند، حداکثر میکنند. و بنگاه زمانی سود بدست میآورد که قیمت بالاتر از هزینۀ متوسّط کل باشد. اما بنگاههای بازار رقابت انحصاری، در بلندمدت با وجود سود انحصاری بنگاههای جدید که به بازار وارد میشوند و منحنیهای تقاضای بنگاههایی که از قبل در بازار حضور داشتهاند به سمت چپ انتقال مییابد. به طور مشابه اگر بنگاهها در بازار رقابت انحصاری ضرر کنند، از بازار خارج میشوند و منحنی تقاضا بنگاههای باقی مانده در بازار به سمت راست انتقال مییابد. به دلیل همین جابهجاییها در منحنیهای تقاضا، نهایتاً یک بنگاه در بازار رقابت انحصاری به تعادل بلند مدت میرسد. در تعادل بلندمدت قیمت و هزینۀ متوسّط کل برابر شد و سود بنگاه به صفر میرسد.
4. ارزیابی بازار رقابت انحصاری از جهت رفاه جامعه:
بازار رقابت انحصاری فاقد تمام ویژگیهای رفاهی مطلوب بازارهای رقابت کامل هستند.
به عبارت دیگر: دست نامرئی به هیچ وجه تضمین نمیکند که در بازار رقابت انحصاری، اضافۀ رفاه کل به حداکثر میرسد؛ چون ناکارآیی در بازار رقابت انحصاری است. علل ناکارآییها در بازار رقابت انحصاری به شرح ذیل است:
الف. بالاتر بودن قیمت از هزینۀ نهایی: مصرفکنندگانی که ارزش کالا را کمتر از هزینۀ نهایی آن میدانند، از خرید کالا صرف نظر میکنند و همین امر به ضرر بازار رقابت انحصاری تمام میشود.
ب. مازاد ظرفیّت: یکی از جهات ناکارآیی در بازار رقابت انحصاری، همان مسئلۀ وجود مازاد ظرفیت است؛ چراکه کمبود سطح تولید نسبت به نیاز جامعه، بههیچوجه به نفع عموم جامعه نیست.
ج. نامطلوب بودن تعداد بنگاهها: تعداد بنگاهها در بازار رقابت انحصاری گاه بسیار زیاد و گاه بسیار کم میشود و ورود بنگاه جدید به بازار دارای اثر جانبی مثبت و منفی است. آن اثرات عبارتند از: اثر نوآوری و تنوّع کالا، و اثر کاهش قیمت و کاهش سود بنگاههای قبلی.
ب.مباحث کلی در مورد اقتصاد تبلیغات:
1. نظرات اقتصاددانان دربارۀ ارزش تبلیغات: اقتصاددانان دربارۀ ارزش اقتصادی و اجتماعی تبلیغات و صرف هزینه برای تبلیغات، نظرات متفاوتی دارند که به شرح ذیل است:
الف. نظریۀ مخالفین تبلیغات در اقتصاد: بر طبق عقیدۀ ایشان، از سه جهت تبلیغات در اقتصاد دارای بعد منفی است:
جهت اول: چون تبلیغات فاقد بعد اطلاعرسانی میباشد و درباره قیمت و کیفیّت و حتّی کمیّت کالا اطلاعاتی در اختیار مردم قرار نمیدهد و فقط جنبۀ روانشناسانه دارد و صرفاً باعث تحریک احساسات و تمایلات مخاطبین به جانب کالای مورد نظر میشود، دارای بعد منفی است و اقتصاددانان از این جهت با تبلیغات مخالفت میکنند.
جهت دوم: تبلیغات نوعی خواسته و آرزو و شوق در مصرفکنندگان کالاها به وجود میآورد که غالباً غیرواقعی و غیرحقیقی است.
جهت سوم: تبلیغات باعث و مانع رقابت صحیح و تشخیص دقیق کیفیت کالای مورد نظر و مناسب بودن قیمت آن میشود.
ب. نظریّه موافقین تبلیغات در اقتصاد: از چهار جهت، برخی از اقتصاددانان با تبلیغات کالاها در اقتصاد موافقاند؛ که عبارت است از:
جهت اول :تبلیغات کالاها ابزار مناسبی است برای اطلاعرسانی و عرضۀ جدید و بیان کیفیّت کالا و مکان فروش و غیره…
جهت دوم: تبلیغات نه تنها باعث و مانع رقابت نیست بلکه باعث رشد رقابت نیز میشود.
جهت سوم: تبلیغات کالاها امکان معرّفی بنگاههای جدید را به صاحبان آنها اعطا میکند.
جهت چهارم: تبلیغات کالاها باعث ایجاد رقابت بیشتر، و باعث کاهش قیمت کالا میشود. از این جهت تبلیغات کالاها برای عموم مردم منفعتزا و مطلوب است.
2. نظرات اقتصاددانان دربارۀ نام و برند تجاری کالاها:
برخی از اقتصاددانان مخالف با نام و برند خارجی هستند؛ چون بنگاههای با نام و برند تجاری مخصوص، خصوصیّات و ویژگیهایی را ادعا میکنند که هیچ واقعیّتی ندارد.
اما برخی از اقتصاددانان موافق هستند؛ چون نام تجاری باعث میشود مصرفکنندگان با اطمینان بیشتری بهترین کالا را برای خرید انتخاب کنند. از طرفی نام تجاری باعث میشود که بنگاه برای حفظ اعتبار و شهرت خود و برای رسیدن به سود بالا، کیفیّت مطلوب را در کالای تولیدیاش حفظ کند.
در بازار رقابت انحصاری[i]، هم رقابت مشاهده میشود و هم انحصاری مورد توجّه قرار میگیرد که در اثر خصوصیّت متمایز محصول تولید شده که با سایر کالاهای خاصِّ این بازار تفاوت دارد، به وجود آمده است. از اینرو این نوع بازارها به بازار رقابت انحصاری نامیده شده است. بازار کتاب و بازار سیدی و بازار بازیهای رایانهای و بازار فروش فیلم و بازار تولید مبلمان و بازار کلاسهای آموزشی و امثال اینها، همه بازار رقابت انحصاری است.
خصوصیّات بازار رقابت انحصاری
در این بازارها چند خصوصیّت وجود دارد:
خصوصیّت اول: فروشندگان بسیار
در این بازار، گروه بسیاری از فروشندگان در حال رقابت با یکدیگر برای جذب مشتری بیشتر میباشند. این خصوصیّت، بازار رقابت انحصاری را مشابه بازار رقابتی قرار میدهد.
خصوصیّت دوم: محصول متمایز
این خصوصیّت باعث میشود که بنگاه تولیدکنندۀ این کالا، به علّت تمایز محصولش از سایر محصولات، بتواند خود قیمت کالایش را معیّن نماید و در نتیجه مانند بازار انحصار، بنگاه تولیدی در بازار رقابت انحصاری نیز قیمتگذار است نه قیمتپذیر.
خصوصیّت سوم: آزادی ورود به بازار رقابت انحصاری
در این بازارها بنگاههای مختلف میتواند آزادانه وارد بازار شده یا از بازار خارج شوند.[1]
بررسی رقابت انحصاری در کوتاه مدّت و بلند مدّت
رقابت انحصاری در کوتاه مدّت[ii]
در بسیاری از موارد، قیمت بیش از هزینۀ متوسّط کلّ بوده و بنگاه به سود مناسب خود دست خواهد یافت. علّت این امر آن است که بنگاههای رقابت انحصاری همانند بنگاههای انحصاری کامل، سطحی از تولید را انتخاب مینمایند تا قیمت همیشه در مقدار بالا باقی بماند و در نتیجه سود خوبی را دریافت نمایند.
این وضعیت در کوتاه مدّت همیشه ادامه پیدا نمیکند؛ چراکه در پارهای از زمانها، وضعیّت بازار کوتاه مدّت به حدّی نامطلوب میشود که بسیاری از بنگاهها مجبور به تعطیل نمودن فعّالیت خود میشوند. در مبحث بازار رقابت انحصاری در بلند مدّت، به این امر اشاره خواهد شد. [2]
رقابت انحصاری در بلند مدّت[iii]
در بلند مدّت، بنگاهها با مشکلی مواجه خواهند بود که معلول آن است که در این بازار، هر بنگاه یا شرکت میتواند وارد بازار شده یا از بازار خارج شود.
ورود بنگاهها به بازار رقابت انحصاری
اگر سود یک نوع کالا در بازار رقابت انحصاری زیاد باشد، بنگاهها و شرکتها تشویق شده و داخل بازار شده و به فعّالیت میپردازند و تولید به سطح بالاتری رسیده و عرضه بیشتر شده و تقاضا کمتر خواهد شد و قیمت پایین آمده و سود کمتری نصیب بنگاهها میشود.
خروج بنگاهها از بازار رقابت انحصاری
در اثر افزایش تولید و کاهش قیمت و تقاضا و پایین آمدن سود بنگاهها، باقی ماندن بنگاهها در این بازار برای آنها مقرون به صرفه نبوده و برخی از آنان از بازار رقابت انحصاری خارج خواهند شد.
نتیجۀ ورود و خروج بنگاهها
این ورود و خروج تا جایی ادامه پیدا مینماید که سود بنگاهها به حدّ صفر برسد.
در بلند مدّت دو دوره سود و ضرر متعاقباً دامن بازار رقابت انحصاری را خواهد گرفت تا اینکه قیمتها گاه بالا رفته و گاه در اثر ورود سایر بنگاهها به عرصۀ تولید و ازدیاد عرضه، قیمت تنزّل پیدا نموده و در نهایت در بلند مدّت سود بنگاهها به حدّ صفر خواهد رسید. [3]
بنابراین باید به چند مطلب توجّه نمود:
مطلب اول: بیشتر بودن قیمت از هزینۀ نهایی در کوتاه مدّت
در بازار رقابت انحصاری، در حالت عادیِ خود که موجب دستیافتن به سود بسیار میشود، همانند بازار انحصار کامل، قیمتها از هزینۀ نهایی بنگاه در تولید کالا بیشتر است.
مطلب دوم: سود صفر در بلند مدّت
در این بازار در بلند مدّت برخلاف آنچه در بازار انحصار کامل مشاهده نمودیم، به سود صفر خواهیم رسید.
بنابراین در بلند مدّت بازار رقابت انحصاری مانند بازار رقابت کامل دارای سود صفر خواهد بود.
مطلب سوم: سودآوری و بالا بودن قیمت در بنگاههای موفّق
مطالبی که در بالا به آنها تذکّر داده شد، بر اساس نگاهی کلّی به بازار رقابت انحصاری است، ولی در نگاه جزئی، در این بازار تولیدکنندگان موفّقی وجود دارند که همیشه با ارائۀ محصولات متمایز و بیرقیب یا کمرقیب و همچنین با تبلیغات بسیار جذّاب، میتوانند مشتریان بسیاری را جذب خود نموده و دائماً در بازار قیمتگذار بوده و مشتریان مخصوص و ویژۀ خود را جذب نموده و از دست ندهند. [4]
بازار رقابت انحصاری در قبال بازار رقابت کامل [iv]
دو تفاوت مهمّ بین این دو بازار وجود دارد که در اینجا به بررسی هر دو نقطۀ تفاوت میپردازیم:
تفاوت اول: وجود مازاد ظرفیّت در بازار رقابت انحصاری
پیش از بیان معنی «مازاد ظرفیت»، باید اصطلاح «مقیاس کارآمد» را توضیح دهیم.
«مقیاس کارآمد» یا به عبارتی دیگر تولید کارا، سطحی از تولید کالا است که موجب میشود که هزینۀ متوسّط کلّ به حداقل خود برسد. در بازار رقابت کامل، بنگاهها در مقیاس کارآمد تولید مینمایند.
در بازار رقابت انحصاری، بنگاهها تولید خود را در سطح مقیاس کارآمد انجام نداده و برای اینکه قیمت را بالاتر از هزینۀ نهایی نگاه دارند، سطح تولید خود را کمتر از مقیاس کارآمد قرار میدهند.
«مازاد ظرفیّت» بدین معنی است که بنگاهها در سطحی کمتر از مقیاس کارآمد، به تولید اشتغال دارند و بر همین اساس در بازار رقابت انحصاری، بنگاهها دارای مازاد ظرفیّت میباشند. در حالی که بنگاهها در بازار رقابت کامل، مازاد ظرفیّت ندارند؛ چراکه در سطح مقیاس کارآمد تولید مینمایند.
تفاوت دوم: قیمت بالاتر از هزینۀ نهایی
چنانکه گفتیم، در بازار رقابت کامل، قیمت با هزینۀ نهایی برابر است، ولی در بنگاه رقابت انحصاری، قیمت بیشتر از هزینۀ نهایی است.[5]
نکتۀ مهمّ
در بازار انحصاری، در بلند مدّت گفتیم که سود به حدّ صفر خواهد رسید و در بیان علّت آن گفتیم که قیمت با هزینۀ متوسّط کلّ برابر خواهد شد، ولی نکتۀ مهمّ این است که هزینۀ نهایی، کمتر از هزینۀ متوسّط کلّ است و لذا در فرضی که قیمت برابر با هزینۀ متوسّط کلّ است، قیمت از هزینۀ نهایی بیشتر خواهد بود.
پیش از این گفتیم که «هزینۀ متوسّط کلّ» برابر است با «هزینۀ متوسّط ثابت» بهعلاوۀ «هزینۀ متوسّط متغیّر».
اما تعریف هزینۀ نهایی چنین است: افزایش تعداد کالای تولید شده، هزینهای دارد. افزایش هزینه به ازاء هر عدد تولید اضافی را هزینۀ نهایی مینامیم. بنابراین در هزینۀ نهایی، هزینۀ متوسّط ثابت محاسبه نمیشود.
بنابراین خصوصیّت بازار رقابت انحصاری که بیشتر بودن قیمت از هزینۀ نهایی است، سخنی کاملاً صحیح بوده و با برابری قیمت با هزینۀ متوسّط کلّ تنافی ندارد.[6]
ارزیابی بازار رقابت انحصاری از جهت رفاه جامعه
بازار رقابت انحصاری، از جهاتی با ناکارایی روبهروست. در اینجا به جهات ناکارایی بازار رقابت انحصاری اشاره مینماییم:
جهت اول: بالاتر بودن قیمت از هزینۀ نهایی
مصرفکنندگانی که ارزش کالا را کمتر از هزینۀ نهایی آن میدانند، از خرید کالا صرف نظر مینمایند و همین امر به ضرر بازار رقابت انحصاری تمام میشود. تولیدکنندگانِ این بازار گاه مجبورند قیمت را پایین بیاورند تا مشتریان خود را از دست ندهند و حتّی گاهی قیمت را تا حدّ هزینۀ نهایی و یا حتّی کمتر از آن پایین میآورند.
در این موارد دولتها در صورتیکه تعطیلی این بازار به ضرر عموم جامعه باشد، باید از آنها حمایت نموده یا لااقل از آنها مالیات نگیرند و با سیاستهای بخشودگی مالیاتی، از تعطیلی این بازارها جلوگیری نماید.[7]
جهت دوم: مازاد ظرفیّت
یکی از جهات ناکارایی در بازار رقابت انحصاری، همان مسألۀ وجود مازاد ظرفیّت در این بنگاهها است؛ چراکه کمبود سطح تولید نسبت به نیاز جامعه به هیچوجه به نفع عموم نیست. پیش از این دربارۀ مازاد ظرفیّت در بازار رقابت انحصاری صحبت نمودیم.[8]
جهت سوم: نامطلوب بودن تعداد بنگاهها
تعداد بنگاهها در بازار رقابت انحصاری گاه بسیار زیاد و گاه بسیار کم میشود.
ورود بنگاه جدید به بازار، دارای اثر جانبی مثبت و منفی است:
اثر جانبی اول: نوآوری و تنوّع کالا
در اثر ورود بنگاه جدید، با پیشرفت فنّاوری و نوآوری و تنوّع محصولات مواجه خواهیم شد و این امر به نفع عموم مصرفکنندگان کالاها در جامعه است.
اثر جانبی دوم: کاهش قیمت و کاهش سود بنگاههای قبلی
این اثر جانبی برای مصرفکنندگان مثبت و برای تولیدکنندگان منفی است؛ چراکه با ورود بنگاههای جدید، مقدار سود بنگاههای قبلی کمتر شده و برخی مشتریان خود را از دست داده و در اثر افزایش مقدار کالا، با افت قیمت کالا مواجه خواهند شد و در نتیجه این امر به زیان تولیدکنندگان و به نفع مصرفکنندگان است.[9]
اقتصاد تبلیغات
بنگاهها در دنیای اقتصاد حدود 2 درصد درآمد خود را صرف تبلیغات مینمایند. در بازار رقابت انحصاری، برخی بنگاهها حدود 10 درصد تا 20 درصد درآمد خود را صرف تبلیغات مینمایند. در بازار رقابتی کامل، هزینۀ تبلیغات بسیار کمتر است.
ابزارهای تبلیغات
ابزارهای تبلیغ، انواع مختلفی دارند. برای تبلیغ باید بستر مناسب را انتخاب نمود. در اینجا به انواع مختف بسترها و ابزارهای تبلیغ اشاره مینماییم:
اول: رادیو، دوم: تلویزیون، سوم: روزنامه، چهارم: مجلّات، پنجم: پستهای الکترونیکی (ایمیل و جیمیل)، ششم: سایتهای تبلیغاتی و غیره، هفتم: شبکههای مجازی، هشتم: بنرها، نهم: کارتهای ویزیت، دهم: کاتالوگها، و یازدهم: کاغذهای تبلیغاتی(تراکت یا فلایر). [10]
نظرات اقتصاددانان دربارۀ ارزش تبلیغات [v]
اقتصاددانان پیرامون ارزیابی ارزش اقتصادی و اجتماعی تبلیغات و صرف هزینه در آن نظرات مختلفی دارند. در اینجا ناگزیر از آن هستیم که به آراء ایشان اشاره نماییم.
نظریّۀ مخالفین تبلیغات
تبلیغات در دیدگاه برخی اقتصاددانان از جهاتی دارای بعد منفی است که به بیان آنها میپردازیم:
جهت اول: تبلیغات دارای بعد روانشناسانه است و باعث تحریک احساسات و تمایلات مخاطبین به جانب کالای مورد نظر میشود و غالباً تبلیغات فاقد بعد اطلاعرسانی میباشد و دربارۀ قیمت و کیفیّت کالا به ادّعای برتر بودن اکتفا نموده و اطلاعاتی در اختیار مردم قرار نمیدهد.
جهت دوم: تبلیغات معمولاً نوعی خواسته و آرزو در مخاطبین ایجاد مینماید که غالباً غیر واقعی و نادرست است.
جهت سوم: تبلیغات مانع رقابت صحیح و تشخیص دقیق کیفیّت کالای مورد نظر و مناسب بودن قیمت آن میشود.
نظریّۀ موافقین تبلیغات
موافقان تبلیغات نیز جهاتی را برای لزوم تبلیغات بیان مینمایند:
جهت اول: تبلیغات ابزار مناسب اطلاعرسانی است. عرضۀ محصولات جدید و بیان کیفیّت کالا و مکان فروش و قیمت کالا و ضمانتنامه و گارانتی کالا، همه و همه با ابزار تبلیغ به اطّلاع عموم رسانده میشود. مزیّت اطلاعرسانی آن است که مشتری میتواند بدون صرف هزینه برای رفتن به بنگاههای مختلف، کالای دلخواه خود را پیدا نماید.
جهت دوم: تبلیغات نه تنها مانع رقابت نیست بلکه باعث رشد رقابت نیز میشود و در صورت حذف تبلیغات، رقابت بین بنگاهها کاهش مییابد.
جهت سوم: تبلیغات فرصت معرّفی بنگاههای جدید را به صاحبان آنها اعطا مینماید.
جهت چهارم: تبلیغات با ایجاد رقابت بیشتر، باعث کاهش قیمت کالا شده و از این جهت برای عموم مصرفکنندگان در جامعه، مطلوب خواهد بود. این امر را اقتصاددانی به نام «لی بنهام»[11] با بررسی قیمت عینک در ایالاتی که تبلیغات در آنها ممنوع بوده با ایالاتی که تبلیغات در آنها رواج داشته، به اثبات رساند.
رفتار تولیدکننده در تبلیغات
بنگاهی که کالای نامرغوب تولید مینماید، ابتدا با تبلیغات به جذب مشتری پرداخته و مثلاً با صرف 10 میلیون هزینۀ تبلیغاتی، مقداری از کالایش را به فروش میرساند، ولی مردم با دیدن کیفیّت ضعیف کالا پس از خرید کالا به مدّت یک ماه، از ادامۀ خرید آن صرف نظر مینمایند و این بنگاه در مثال مذکور تنها در یک ماه و آن هم فقط 8 میلیون سود نموده که در حقیقت با کسر هزینۀ تبلیغاتی، دچار 2 میلیون ضرر نیز شده است.
در مقابل، بنگاه تولیدکنندۀ جنس مرغوب، با 10 میلیون هزینۀ تبلیغاتی میتواند مشتریهای زیادی را برای مدّت طولانی جذب نموده و در طول 12 ماه، ماهی 8 میلیون کالای خود را به فروش برساند و در نتیجه 92 میلیون فروش داشته و با کسر هزینۀ تبلیغاتی، 82 میلیون سود نماید.[12]
نظرات اقتصاددانان در ارزیابی ارزش نام و برند تجاری کالا
تبلیغات، با نام کالا و برند آن ارتباط بسیار نزدیکی دارد. اقتصاددانان پیرامون لزوم تبلیغات با نام کالا و مثبت یا منفی بودن آن، نظرات مختلفی دارند. در اینجا به نظرات ایشان اجمالاً اشاره مینماییم:
مخالفان تبلیغات با نام و برند تجاری
تبلیغات در نظر برخی اقتصاددانان دارای بعد منفی است؛ چراکه بنگاهها با نام تجاری و برند مخصوص، خصوصیّاتی را ادّعا مینمایند که هیچ واقعیّتی ندارد. مشتریها در اثر تبلیغات حاضرند برای کالا قیمتی بیش از حدّ مطلوب بپردازند.
ادوارد چمبرلین [13] استفاده از نام و برند را در تبلیغات مضرّ به اقتصاد دانسته و پیشنهاد وضع قوانین منع از تبلیغاتِ با نام را ارائه نموده است.
موافقان تبلیغات با نام و برند تجاری
برخی اقتصاددانان با استفاده از نام تجاری موافقند و جهاتی را در مزیّت اینگونه تبلیغات ذکر مینمایند:
جهت اول: نام تجاری بر اساس اطلاعاتی که مخاطب پیش از این کسب نموده است، به مصرفکنندگان اطمینان میدهد که بهترین کالا را برای خرید انتخاب نمودهاند. مثلاً شما در مسافرت هستید و از کیفیّت غذای موجود در شهری دیگر اطمینان ندارید. در این صورت نام تجاری کالای غذایی مذکور، شما را برای رسیدن به غذای مطمئن راهنمایی خواهد نمود. (اقتصاددانان برای مثال، از نام تجاری «مک دونالد» و امثال آن استفاده مینمایند).
جهت دوم: نام تجاری باعث میشود که بنگاه برای حفظ اعتبار و شهرت و آبروی خود و برای رسیدن به سود بالا و درآمد بیشتر، کیفیّت مطلوب را در کالای خود ایجاد نماید. [14]
[1] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 421.
[2] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 421.
[3] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 424.
[4] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 424-426.
[5] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 427.
[6] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 311.
[7] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 428.
[8] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 429.
[9] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 429.
[10] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 430.
[11] .Lee Benham
[12]. منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص431- 433.
[13] .Edward Hastings Chamberlain
[14] . منکیو، نظریه اقتصاد خرد، ص 434-436
[i]. بازار رقابت انحصاری و خصوصیّات آن از نگاه اقتصاددانان و نظریهپردازان:
1) پل ساموئلسن و نورد هاوس درمورد بازار رقابت انحصاری و خصوصیات آن، چنین نوشتهاند: بازار رقابت انحصاری زمانی اتفاق میافتد که تعداد زیادی از بنگاهها محصولاتی را که کمی با هم متفاوت هستند، تولید میکنند. رقابت انحصاری از سه جهت با بازار رقابت کامل شباهت دارد: تعداد زیادی خریدار و فروشنده وجود دارد، ورود و خروج آسان است و بنگاه، قیمتی که توسط بنگاههای دیگر داده شده است را در نظر میگیرد. و تفاوت در این است که در رقابت کامل، محصولات کاملاً یکسان هستند، در حالی که در رقابت انحصاری، محصولات با یکدیگر متفاوتاند. (پل ساموئلسن و نورد هاوس، اصول علم اقتصاد، ترجمه مرتضی محمد خان، جلد دوم، صفحه 373 – 398)
2) دومینیک سالواتوره و یوجین.ا.دیولیو در مورد بازار رقابت انحصاری و خصوصیات آن چنین نوشتهاند: در بازار رقابت انحصاری، بنگاههای بسیاری وجود دارند که کالا یا خدمات متفاوت را میفروشند. عناصر رقابت عبارت است از تعداد زیاد بنگاهها و ورود آسان به صنعت و عنصر انحصار عبارت است از محصولات یا کالای متفاوت (مشابه اما نه یکسان). تفاوت محصول میتواند تخیّلی یا واقعی باشد. این تفاوت میتواند از طریق تبلیغات خلق گردد. (دومینیک سالواتوره –یوجین.ا.دیولیو، اصول علم اقتصاد، ترجمه دکتر محمد ضیائی بیگدلی و نوروزعلی مهدی پور، صفحه 575)
3) دومینیک سالواتوره در مورد بازار رقابت انحصاری و خصوصیات آن نوشته است: بازار رقابت انحصاری به بازاری گفته میشود که در آن تعداد بسیار زیادی بنگاه، کالاهای مشابه و مرتبط به هم ولی نه کاملاً یکسان (همگن متمایز) را به فروش میرسانند. به عبارت دیگر: بازار رقابت انحصاری نوعی ساختار بازار است که در آن تعداد زیادی از بنگاهها محصولاتی متمایز را به فروش میرسانند. حال عنصر مربوط به بازار رقابت که در یک بازار رقابت انحصاری وجود دارد، این است که در بازار تعداد بسیار زیادی بنگاه به فعالیت مشغولاند و فعالیت هر یک از آنها هیچ اثر قابل ملاحظهای بر سایر بنگاههای بازار ندارد. علاوه بر این، بنگاهها در بلندمدت میتوانند بدون هیچ مشکلی وارد بازار و از آن خارج شوند. عنصر مربوط به انحصار نیز این است که تعداد بسیار زیادی بنگاه در بازار، فروشنده یک کالای متمایز (به جای یک کالای همگن) هستند. (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه دکتر حمیدرضا ارباب، صفحه 353-363-367)
4) اس.چارلز موریس و اون.آر.فیلیپس درمورد بازار رقابت انحصاری و خصوصیات آن چنین نوشتهاند: بازار رقابت انحصاری، قدری انحصاری است؛ زیرا تفاوت محصول تولیدی تا اندازهای به بنگاه قدرت انحصاری میدهد. و قدری رقابتی است؛ زیرا تعداد زیادی بنگاه در بازار وجود دارد و ورود به بازار به سهولت انجام میگیرد. در مدل رقابت انحصاری، تعداد زیادی از خریداران و فروشندگان وجود دارند، ورود به بازار وخروج از آن برای فروشندگان آسان است و اطلاعات کامل بر حسب قیمتها وجود دارد. (اس.چارلز موریس و اون.آر.فیلیپس، تحلیل اقتصادی، ترجمه دکتر حسن سبحانی، جلد دوم، صفحه 165-167)
.[ii] بازار رقابت انحصاری در کوتاهمدت از نگاه اقتصاددانان و نظریهپردازان:
1) دومینیک سالواتوره درمورد بازار رقابت انحصاری در کوتاهمدت چنین نوشته است: از آنجا که یک بنگاه در صنعت رقابت انحصاری با یک منحنی تقاضای نسبتاً با کشش ولی با شیب منفی برای فروش کالای متمایز خود روبهرو است، بنابراین منحنی درآمد نهایی این بنگاه باید پایین منحنی تقاضا قرار گیرد. سطح تعادل تولید کوتاهمدت بنگاه از نقطهای به دست میآید که منحنی هزینۀ نهایی، منحنی درآمد نهایی را از زیر قطع میکند. در این سطح تعادلی کوتاهمدت قیمت بزرگتر از هزینۀ متوسط متغیّر برقرار است. (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه دکتر حمیدرضا ارباب، صفحه 353)
2) اس.چارلز موریس و اون.آر.فیلیپس در مورد تعادل کوتاهمدت بازار رقابت انحصاری چنین نوشتهاند: با منحنی تقاضای داده شده و منحنی درآمد نهایی متناظر با آن، بنگاه از طریق برابر قرار دادن هزینۀ نهایی با درآمد نهایی، بهینهسازی میکند. بهطور خاص اگر آزادی در ورود به بازار مطرح باشد، انحصار نمیتواند وجود داشته باشد. و لذا اگر سود خالصی در کوتاهمدت برای رقابت انحصاری وجود داشته باشد، سایر بنگاهها وارد بازار شده و شروع به تولید کالا مینمایند. عمل وارد شدن به بازار تا زمانی که سود خالص حذف گردد، ادامه خواهد یافت. (اس.چارلز موریس و اون.آر.فیلیپس، تحلیل اقتصادی، ترجمه: دکتر حسن سبحانی، جلد دوم، صفحه 170-171)
.[iii] بازار رقابت انحصاری در بلندمدت از نگاه اقتصاددانان و نظریهپردازان:
1) دومینیک سالواتوره در مورد بازار رقابت انحصاری در بلندمدت نوشته است: اگر بنگاهها در بازار رقابت انحصاری در کوتاهمدت سود اقتصادی به دست آورند، در بلندمدت بنگاههای جدید وارد صنعت میشوند. ورود بنگاههای جدید به بازار باعث میشود تا منحنی تقاضای بنگاه تا جایی به سمت پایین انتقال یابد (زیرا سهم هر بنگاه از بازار کمتر شده است) که تمام سود از بین برود. حالت عکس زمانی اتفاق میافتد که بنگاهها در کوتاهمدت زیان ببینند. (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه دکتر حمیدرضا ارباب، صفحه 354)
2) اس.چارلز موریس و اون.آر.فیلیپس در مورد بازار رقابت انحصاری در بلندمدت چنین نوشتهاند: در بازار رقابت انحصاری، تعادل بلندمدت موقعی حاصل میشود که منحنی تقاضای هر تولیدکننده بر منحنی هزینۀ متوسّط بلندمدت آن مماس شود. با دانستن اینکه ورود به بازار زمانی که سود به صورت سود عادی در آید، صورت میگیرد، ما میتوانیم دفعتاً به تجزیه و تحلیل بلندمدت در بازار رقابت انحصاری بپردازیم. وقتیکه قیمت برابر با منحنی هزینۀ متوسط بلندمدت است و بنگاه نمیتواند سود را از طریق افزایش یا کاهش قیمت افزایش دهد، تعادل در سود صفر حاصل میشود. این امر هنگامی رخ میدهد که تقاضا بر هزینۀ متوسّط بلندمدت مماس میشود. (اس.چارلز موریس و اون.آر.فیلیپس، تحلیل اقتصادی نظریه و کاربرد، ترجمه دکتر حسن سبحانی، جلد دوم، صفحه 171 – 174)
.[iv] تفاوت بازار رقابت انحصاری از بازار رقابت کامل از نگاه اقتصاددانان و نظریهپردازان:
1) دومینیک سالواتوره درمورد تفاوت بازار رقابت انحصاری از بازار رقابت کامل چنین نوشته است: تفاوت اول اینها در نقطۀ تعادل بلندمدت است. در بازار رقابت کامل در تعادل بلندمدت، بنگاه باید تولید کند، اما در بازار رقابت انحصاری در سطحی کمتر از ظرفیّت خود و منابع بالقوّه خود تولید میکند. و این باعث هزینۀ بالاتر تولید و قیمت بیشتر میشود و این ناشی از تنوع محصول است. تفاوت دوم در این است که در بازار رقابت انحصاری، اتلاف منابع ناشی از تبلیغات بیش از حدّ معمول و تغییرات الگو است و این در بازار رقابت کامل دیده نمیشود. (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه دکتر حمیدرضا ارباب، صفحه 370 – 372)
2) اس.چارلز موریس و اون.آر.فیلیپس درمورد تفاوت بازار رقابت انحصاری با بازار رقابت کامل چنین نوشتهاند: تفاوت اول در این است که در بازار رقابت انحصاری، تقاضا از بازار رقابتی کامل کمکششتر است لذا درآمد نهایی با درآمد متوسّط متفاوت است. تفاوت دوم در این است که هزینۀ متوسّط بلندمدت در بازار رقابت انحصاری تولید بیشتر از هزینههایی است که در بازار رقابت کامل مطرح میشود. (اس.چارلز موریس و اون.آر.فیلیپس، تحلیل اقتصادی، ترجمه دکتر حسن سبحانی، جلد دوم، صفحه 172-174)
[v]. اقتصاد تبلیغات از دیدگاه اقتصاددانان و نظریهپردازان:
1) دومینیک سالواتوره درمورد ارزش تبلیغات در بازار رقابت انحصاری چنین نوشته است: برخی تبلیغات سودمندند؛ زیرا اطلاعات مربوط به کالا را در اختیار مصرفکنندگان قرارمیدهند، ولی مقدار تبلیغاتی که بنگاههای رقابت انحصاری انجام میدهند ممکن است بیش از حد معمول و افراطی باشد. به هر حال هزینۀ این تبلیغات به سایر هزینهها و قیمتها افزوده میشود. به طور مشابه تنوع محصولات یا برخی تفاوتهای کیفی در تولید، باعث گسترش محدودۀ انتخاب مصرفکننده میشود. به هر حال تعداد بسیار زیاد نامهای تجاری، ویژگیهای خاص کالا، طراحی و… فقط ممکن است باعث سردرگمی مصرفکننده و افزایش هزینهها و قیمتها شود. (دومینیک سالواتوره، تئوری و مسائل اقتصاد خرد، ترجمه: دکتر حمیدرضا ارباب، صفحه 370)
2) اس.چارلز موریس و اون.آر.فیلیپس دربارۀ ارزش تبلیغات در بازار رقابت انحصاری نوشتهاند: تبلیغات این توانایی را دارد که تصوّر مصرفکنندگان را راجع به محصول تولیدی متأثر کند. مصرفکنندگان ممکن است تحت تأثیر تبلیغات مبادرت به خرید و یا عدم خرید محصول بنمایند. از نظر یک فروشنده نیز، رقابت میتواند منجرّ به تبلیغات زیاد گردد. میزان تبلیغات افراطی است؛ زیرا اغلب به منزلۀ یک تاکتیک دفاعی به منظور حفظ سهم فروشنده از بازار در مقابل تبلیغات رقبا صورت میگیرد. (اس.چارلز موریس و اون.آر.فیلیپس، تحلیل اقتصادی، ترجمه: دکتر حسن سبحانی، جلد دوم، صفحه 179)